زمان تقریبی مطالعه: 34 دقیقه
 

انتظار از قرآن در تفاسیر





کار تفسیر متون دینی، که قرن‌ها تداوم داشته است، مفسران در طول قرنها، به تفسیرهای مختلفی درباره قرآن پرداخته‌اند و خود شاهد بوده‌اند که در موارد بسیاری، فهم آنان با پیشینیانشان متفاوت بوده است، چنانکه ملاکها و معیارها و روشهای آنان نیز یکسان نبوده است. مشاهده تفاوت برداشتها و تفسیرها، کمتر سبب می‌شد که مفسران به راز آن بپردازند و آن را تابع ضوابطی شناخته شده معرفی کنند. تا این که محققانی همت خویش را دراین زمینه مصروف داشتند و (علم التفسیر) را به عنوان موضوعی مستقل مورد تحقیق و توجه قرار دادند.

فهرست مندرجات

۱ - علم التفسیر
       ۱.۱ - تعریف علم التفسیر
              ۱.۱.۱ - بیان
              ۱.۱.۲ - ترجمه
              ۱.۱.۳ - شرح
۲ - اصول علم تفسیر و هرمنوتیک
۳ - انتظارات مفسران از قرآن
۴ - تاثیر و تاثر در فرایند تفسیری مفسران
       ۴.۱ - تفسیر فی ظلال القرآن
              ۴.۱.۱ - شخصیت سیدقطب
              ۴.۱.۲ - انتظار از دین
              ۴.۱.۳ - کتب و مقالات سیدقطب
              ۴.۱.۴ - خاتمیت رسالت
              ۴.۱.۵ - ثبات و اصالت وحی
              ۴.۱.۶ - نفی تسامح دینی
              ۴.۱.۷ - ادراک مفاهیم در عمل
              ۴.۱.۸ - پیش فرضهای کلامی
       ۴.۲ - پیش فهم‌ها در تفسیر المیزان
              ۴.۲.۱ - شخصیت علامه‌طباطبایی
              ۴.۲.۲ - رسالت دین از نگاه علامه
              ۴.۲.۳ - ابعاد اجتماعی پیام وحی
              ۴.۲.۴ - قوانین ثابت و متغیر در قرآن
              ۴.۲.۵ - قلمرو حضور دین در زندگی
              ۴.۲.۶ - بارزترین پیش فهم علامه
۵ - عناوین مرتبط
۶ - پانویس
۷ - منبع

۱ - علم التفسیر



پیشرفت دانش بشری در ابعاد مختلف علوم، ریزنگری‌ها و ژرفکاوی‌هایی را به دنبال داشته است. بسیاری از رخدادها و فرایندها که در گذشته تاریخ، فاقد فلسفه و دلیل می‌نمود و بسیط و بریده از قبل و بعد شناخته می‌شد، در نتیجه این ریزنگریها و جستارها، قابل تحلیل و پیش بینی و امری قانونمند شناخته شده است.
کار تفسیر متون دینی، که قرن‌ها تداوم داشته است، در شمار آن دسته از فرایند‌ها بشمار می‌آید. مفسران در طول قرنها، به تفسیرهای مختلفی درباره قرآن پرداخته‌اند و خود شاهد بوده‌اند که در موارد بسیاری، فهم آنان با پیشینیانشان متفاوت بوده است، چنانکه ملاکها و معیارها و روشهای آنان نیز یکسان نبوده است.
مشاهده تفاوت برداشتها و تفسیرها، کمتر سبب می‌شد که مفسران به راز آن بپردازند و آن را تابع ضوابطی شناخته شده معرفی کنند. تا این که محققانی همت خویش را دراین زمینه مصروف داشتند و علم التفسیر را به عنوان موضوعی مستقل مورد تحقیق و توجه قرار دادند.
هرمنوتیک تعبیری است معادل (علم التفسیر) و در ترجمه آن عباراتی چون (دانش فهم متون)، (دانش تفسیر و یا تاویل) آورده‌اند.

۱.۱ - تعریف علم التفسیر


درتعریف (علم التفسیر) و (هرمنوتیک) گفته‌اند:

۱.۱.۱ - بیان


یک: عبارت است از تفسیر به معنای وسیع کلمه، یعنی روشن ساختن مفهوم نا روشن و زدودن ابهام از چهره معانی و مفاهیم، هرچند در یک لغت صورت گیرد، مثلا متنی عربی با الفاظ عربی توضیح داده شود و یا متنی فارسی با لغات و فرهنگ فارسی تفسیر گردد.

۱.۱.۲ - ترجمه


دو: عبارت است از ترجمه؛ یعنی نقل و توضیح یک مفهوم از زبانی به زبانی دیگر.

۱.۱.۳ - شرح


سه: هرمنوتیک عبارت است از شرح یک واژه یا عبارت.
به تعبیر دیگر، اصطلاح یادشده متضمن یکی از این سه معنا است: (بیان، ترجمه و شرح)
[۱] القس فهیم عزیز، علم التفسیر.

برخی (هرمنوتیک) و نخستین مراحل طرح آن را در زمینه نسخه شناسی و شناسایی نسخ اصلی برای اصلاح اشتباهاتی دانسته‌اند که به طور معمول در استنساخ‌ها روی می‌داده است.
[۲] فرهنگ جامعه شناسی، ترجمه حسن پریان، ص۱۷۶.

البته این کار و هدف ساده، به مرور ژرفای بیشتری یافته و چگونگی تفسیر متون را مورد توجه قرار داده است.
صاحبنظران بر این باورند که پژوهش درباره تفسیر متون دینی مسیحی و سایر متون فلسفی و ادبی به وسیله شایرماخر (۱۷۶۸-۱۸۳۴ م) صورت گرفت، او حرکت جدیدی را آغاز کرد؛ زیرا اعتقاد داشت که آنچه نویسنده و مفسر متون دینی و ادبی و فلسفی می‌نویسد، تعبیری است از شخصیت، باورها و اطلاعات خود او.
[۳] القس فهیم عزیز، علم التفسیر، ص۱۱۵.
وی اعلام داشت:
(دانش عمومی تفسیر، هنر فهمیدن (understanding) است.)
[۴] القس فهیم عزیز، علم التفسیر، ص۹۸.

این دانش با جهت گیری و فهم و تعریف جدید آن به وسیله دانشمندان چندی دنبال شد، از آن جمله (کارل بارت) و (بولتمان) در زمینه تفسیر کتب مقدس، (هایدگر) در زمینه تفسیر متون فلسفی و…
[۵] علم التفسیر، ص۹۸.


۲ - اصول علم تفسیر و هرمنوتیک



صاحب نظران این رشته، پنج اصل را در کار تفسیر متون کهن برشمرده‌اند.
۱. پیش فهم‌ها یا اطلاعات پیشین مفسر.
۲. علایق و انتظارات مفسر از متن مورد تفسیر.
۳. تلاش مفسر برای شناسایی فضای تاریخی شکل گیری متن (مانند: مخاطبان، شرایط و…)
۴. شناخت مرکز معنایی متن و تفسیر مجموعه پیام‌ها و معارف بر محور آن.
۵. ترجمه متن در افق تاریخی مفسر.
[۶] لاریجانی، صادق، ص۴۵، نقد و نظر شماره سوم و چهارم.

در این که پیش فهم‌ها و انتظارات مفسر تا چه اندازه بر فرایند صحیح تفسیر تاثیر می‌گذارد، اختلاف نظر است، برخی برای آن تاثیر اساسی و بنیادی قایلند و در ورای این برداشت‌های متکی به پیش فهم‌ها و انتظارات، معنای مستقلی را باور ندارند و همه حیات معنایی و مفهومی متون را در قالب تفسیرها و نگرش‌ها جستجو می‌کنند و گروهی برای پیش فهم‌ها و اطلاعات و انتظارات مفسر، اجمالا سهمی را قائلند و نه تمام سهم را. آن مقدار که برای این پژوهش ضروری می‌نماید، پذیرش تاثیر اجمالی اطلاعات و انتظارات مفسر بر روند تفسیر است.
این تاثیر اجمالی، چیزی است که محققان به گونه ارتکازی بدان اذعان دارند و در عمل آن را به کار می‌گیرند، چه این که (در کثیری از تحقیقات اصولیشان، خصوصا دربحث اجتهاد و تقلید، صراحتا به توقف فهم فقهی بر پاره‌ای از معلومات بیرون متن تصریح می‌کنند.)
[۷] لاریجانی، صادق، ص۴۹، نقد و نظر شماره سوم و چهارم.

در پیشینه تلاشهای تفسیری مفسران قرآن نیز هرچند به صراحت (هرمنوتیک) مورد توجه و عطف نظر قرار نگرفته، اما محتوای آن مورد عنایت و اذعان مفسران بوده است، چه این که بسیاری از آنان تصریح داشته‌اند که کار تفسیر، پیش از پردازش به اصل متن، نیازمند مجموعه‌ای از شناخت‌ها نسبت به لغت، مفاهیم حقیقی و مجازی، نکات ادبی و بیانی، شناخت سبب نزول، توجه به مخاطبان و پرسشها، اصول و مبانی تفسیری و… می‌باشد، این مقدار از نظر و نگاه به پیش فهم‌ها، هرچند از ریزنگری‌های دانش (هرمنوتیک) و زاویه نگاههای جدید آن فاصله دارد ولی نردبانی برای رسیدن به منتهی شدن به این مرحله، می‌توانسته است قرار گیرد.

۳ - انتظارات مفسران از قرآن



هر مفسر خواسته یا نخواسته، آگاهانه و یا ناآگاهانه، قبل از پرداختن به تفسیر، باورهای خاصی را در رابطه با موضوع متن مورد تفسیر داشته است، و از دریچه همان باورها به انتظار دریافت معارفی آشنا و همخوان با اطلاعات پیشین خود نشسته است، مفسران همواره تلاش دارند که واقعیت را دریابند و دست کم ادعا دارند که می‌خواهند آنچه هست را بشناسند و باورها و انتظارات خود را بر متن مورد تفسیر تحمیل نکنند، فارغ از این که، این آرمان با این که مقدس و ارزشمند است، اما دستیابی به آن کار آسانی نیست.
اطلاعات پیشین، باورها و انتظارات مفسر به منزله عینکی است در برابر چشمان او که همه چیز را به رنگ همان می‌بیند!
بنابراین تعیین و تشخیص همه پیش فهم‌ها و پیش فرض‌های یک مفسر کاری میسر نیست ولی می‌توان برخی از اصول آن را مفاهیمی چون ( خاتمیت شریعت اسلام و رسالت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، جامعیت احکام قرآن، جهانی بودن دعوت اسلام، در تضاد نبودن کتاب شریعت با نظام تکوین و…) دانست.
کسی که قرآن را جامع همه نیازهای عبادی یا نیازهای معرفتی و تربیتی و یا نیازهای دنیوی و اخروی بداند، با همین انتظار به تفسیر قرآن می‌پردازد و این انتظار باعث می‌شود که او واژه‌ها و تعابیر قرآن را فقط ناظر به ابعاد عبادی و رابطه انسان با پروردگار بداند و بفهمد یا علاوه بر آن قرآن را بیانگر رابطه خلق با خلق و یا فراتر از آن بیانگر رابطه انسان با جهان و همه نیازها و باید‌ها و نبایدهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و… بشناسد و تلاش کند که به هر شکل مستقیم یا غیرمستقیم، به صراحت یا به کنایه ـ این مفاهیم مورد انتظار را از قرآن استخراج کند.

۴ - تاثیر و تاثر در فرایند تفسیری مفسران



باورهای مفسر در زمینه قلمرو دخالت و نظارت دین، هدف وحی و انبیا ، رابطه دین و عقل، مناسبات دین و علم ، از جمله پیش فهم‌هایی است که به شکلی عمیق بر فهم تفسیری وی اثر می‌گذارد.
اکنون در جهت مطالعه عینی این تاثیر و تاثر در فرایند تفسیری مفسران قرن چهارده، چند مکتب تفسیری عمده و به نام را مورد بررسی قرار می‌دهیم و در این شماره به دلیل فراهم بودن موضوعات مورد نظر به دو تفسیر می‌پردازیم:
۱. فی ظلال القرآن، نوشته سید قطب (سید بن قطب بن ابراهیم بن حسین شاذلی)
۲. المیزان فی تفسیرالقرآن، نوشته سید محمد حسین طباطبایی .

۴.۱ - تفسیر فی ظلال القرآن


چنانکه گفته شد، شخصیت علمی، فرهنگی و بینش‌های اجتماعی و آگاهی‌ها و آرمان‌های مفسر بر نوع انتظارهای وی و برداشت‌های او از قرآن تاثیر می‌گذارد. از این رو شایسته است که قبل از شنیدن انتظارات سید قطب از زبان خود او، شناختی اجمالی از وی به دست دهیم.

۴.۱.۱ - شخصیت سیدقطب


سید قطب در ۹ اکتبر ۱۹۰۶ میلادی در یکی از روستاهای استان (اسیوط) مصر در خانواده‌ای مذهبی تولد یافت. جد ششم او فقیر عبدالله برای ادای مناسک حج از هند عازم مکه شد که پس ادای مراسم در مصر استقرار یافت.
پدر سید قطب فردی متدین و مورد توجه و احترام مردم و مردی روشنفکر بود و عضویت حزب وطنی را داشت. در حالی که مدارس دولتی رواج نداشت، او فرزندش سید قطب را بدان مدرسه‌ها روانه کرد، سید قطب بیش از ده سال نداشت که تمام قرآن را حفظ کرده بود. او برای ادامه تحصیل در مدارس ثانویه وارد قاهره شد و مدرک تحصیلی (دارالعلم) را کسب نمود و در همانجا بود که با (عباس محمود عقاد) پیشتاز ادبیات نوین مصر آشنا گردید.
سید در این مرحله با فرهنگ غرب به ویژه انگلستان آشنا شد، او با آگاهی‌های علمی دینی خود، گام در میدان اصلاحات اجتماعی و سیاسی نهاد و آثاری فرهنگی ـ دینی چندی از خود برجای نهاد، که تفسیر فی ظلال نمونه مهم و بارز آن است.
وی در نتیجه تلاش‌های سیاسی و اقدامات اصلاح طلبانه در ۵۵ سالگی روز دوشنبه ۷ جمادی الثانی ۱۳۸۶ هـ. ق در زندان قاهره با دو تن از همفکرانش به شهادت رسید.

۴.۱.۲ - انتظار از دین


یکی از پیش فرضهای مهم مفسران متون دینی، تعریفی است که آنان از دین می‌شناسند و انتظاراتی است که از آن دارند.
سید قطب در مقدمه تفسیر خود، گویی به این نکته سخت واقف است و می‌داند که اهل دقت در جستجوی دیدگاه او درباره دین و وحی و قرآن هستند و دیدگاه او را بر فضای فهم و تفسیر او مؤثر می‌دانند، از این رو خود به نقش دین در ساختن زندگی معنوی و مادی انسانها پرداخته و آرامش و برکت و پاکی را در سایه قرآن و حاکم ساختن آن در تمام عرصه‌های زندگی معرفی کرده است.
[۸] سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۱، ص۱۵، بیروت، دارالشروق.

او در تبیین دیدگاه خود نسبت به قلمرو دخالت و حضور دین، در کتاب (خصائص التصور الاسلامی ومقوماته) (ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی) می‌نویسد: (دین، مجموعه نظامداری است که خداوند برای تمام عرصه‌های زندگی بشر تنظیم کرده است، راهی است که تمام فعالیتهای زندگی باید در آن قرار گیرد.)
سید قطب، قرآن را دارای جهان بینی و ایدئولوژی کامل و پاسخگوی همه نیازهای تکاملی جامعه بشری می‌دانست و معارف اسلام را در مقوله‌های ذیل جستجو می‌کرد.
۱. سازمان اخلاقی، یعنی ریشه‌های اخلاق و پایه‌های اساسی و عوامل نگاهدارنده آن در جامعه.
۲. تشکیلات سیاسی و شکل حکومت وخصوصیات آن.
۳. نظام اجتماعی و آنچه در پایداری آن تاثیر دارد.
۴. سیستم اقتصادی و فلسفه و تشکیلات آن.
۵. حقوق بین الملل و همبستگی جهانی.
وی معتقد بود: (سرانجام، بشریت فرمانبر اسلام خواهد شد و جهان در آینده قلمرو اسلام خواهد گشت… زیرا کلیه لوازم یک زندگی اجتماعی سعادتمندانه، به صورت مقرراتی متین و محکم، پیوسته و غیرقابل انفکاک، دربرنامه آن گنجانیده شده است.)
[۹] سید قطب، آینده در قلمرو اسلام، ترجمه سید علی خامنه‌ای، ص۱-۳.


۴.۱.۳ - کتب و مقالات سیدقطب


او از تفکیک امور اجتماعی، سیاسی، حقوقی و قوانین جوامع اسلامی از قوانین دین، به شدت نگران بود و این جداسازی را نقشه بیگانگان به منظور سلطه بر فرهنگ مسلمانان می‌دانست و برای فراخواندن امت اسلامی به استقلال فکری و علمی و سیاسی و اجتماعی، درصدد نمایاندن توان و جامعیت دین بود و از این رو به تدوین کتابها و مقالاتی در این زمینه همت داشت، از آن جمله:
معرکة الاسلام و الراسمالیة (نبرد اسلام و سرمایه داری)
العدالة الاجتماعیة فی الاسلام (عدالت اجتماعی در اسلام)
فی ظلال القرآن (در سایه قرآن)
دراسات اسلامیة (درسهایی از اسلام)
هذا الدین (این کتاب در حقیقت روش فهم قرآن و اسلام از دیدگاه او بود)
المستقبل لهذا الدین (آینده در قلمرو اسلام)
خصائص التصور الاسلامی ومقوماته (ویژگیها و بنیادهای ایدئولوژی اسلامی)
الاسلام و مشکلات الحضارة (اسلام و دشواریهای تمدن نوین، ادعا نامه‌ای علیه تمدن غرب
معالم فی الطریق (نشانه‌ها و نمایه‌های در بازشناسی راه) این کتاب در واقع همان چیزی بود که زمینه‌های محکومیت او را فراهم آورد و به اعدام و شهادت او منتهی شد.
[۱۰] سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۱، ص۳۰.

او درکتاب (خصائص التصور الاسلامی و مقوماته) برای ایدئولوژی اسلامی، ویژگیهایی چون: ربانی، ثابت، فراگیر، عملگرا و وحدت گرا بودن را بر شمرده است.
[۱۱] سید قطب، ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی، ص۱۱۴.

سید قطب با این بینش‌ها و پیش فهمها به سراغ تفسیر قرآن می‌رود و به همین دلیل، نگاه و انتظار او از قرآن با بسیاری از مفسران پیش از او متفاوت است. او قرآن را تنها کتاب عارفان یا عبادتگران یا کتاب علم تجربی یا فلسفی نمی‌داند و معتقد نیست که در قرآن ابهام‌های طبیعی حل ناشدنی وجود داشته، بلکه قرآن را کتاب (حرکت و پویش) می‌شناسد، از این رو روش تفسیری او به (المنهج الحرکی) یعنی روش انقلابی و پویا معروف شده است.
وی می‌نویسد: (ما بر این ویژگی قرآن تاکید می‌کنیم، زیرا به نظر ما ویژگی واقع گرایی و پویایی، مهمترین کلید راهیابی به مفاهیم و معارف قرآنی و شناخت دیدگاه‌ها و اهداف وحی است.)

۴.۱.۴ - خاتمیت رسالت


از جمله پیش فهم‌های مفسران قرن چهارده که بر نوع نگرش و انتظارات آنان تاثیر به سزایی گذاشته و سید قطب نیز در زمره آنان قرار دارد، موضوع خاتمیت رسالت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جاودانگی قرآن می‌باشد؛ زیرا کسی که هستی را حکیمانه و هدفدار می‌شناسد و به حقانیت و کمال و واقع گرایی وحی معتقد است، هرگاه بداند خداوند، آخرین سخنان را با بشر در میان گذاشته و از او خواسته است تا برای همیشه به آن سخنان وفا‌دار و معتقد بماند و بدان‌ها تکیه کند، از مجموع این باورها، این انتظار سر بر می آورد که پس باید قرآن، به گونه‌ای باشد که همه نیازها را پاسخ دهد تا بتواند پایدار بماند و مورد اتکا و اعتماد باشد.
این است که سید قطب در جستجوی شناخت راز این جاودانگی به موضوع (هماهنگی قرآن با فطرت انسان) می‌پردازد و تدبر در آن را گره گشای این معما می‌داند و معتقد است که قبل از رسالت خاتم پیامبران، خداوند هر پیامبری را برای قوم خودش می‌فرستاد، ولی رسول اکرم را به سوی گروه خاصی نفرستاد، بلکه به سوی (انسان) مبعوث کرد؛ یعنی مخاطب پیامبر، یک جامعه و یا طبقه و نسل و طایفه نبودند، مخاطب او انسان و فطرت انسانی بود. فطرتی که در همه انسان‌ها و در همه نسل‌ها و عصرها حضور دارد و تغییر نمی‌پذیرد.
او در مجالی دیگر می‌نویسد: (در این رسالت، شریعتی آمده است که زندگی انسان را از تمام جنبه‌ها مورد توجه قرار داده و برای هرجنبه، برنامه‌ای دارد. برای اموری که در گذر ایام، با تغییر زمان و مکان و شرایط، دگرگون می‌شوند، اصول و قواعدی بیان کرده و برای آن دسته از امور که ثابت و تغییر ناپذیرند، احکام و قوانینی مشخصی کرده است و دربردارنده همه نیازهای بشری است.)
سید قطب معتقد است که او حتی یک بار هم در موضوعات اساسی، خود را نیازمند ندیده است که به مطالبی غیر از قرآن و سخنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مراجعه کند، و این اعتقاد را متکی به تجربه‌ای طولانی و پژوهشی دقیق می‌داند.
اینها باورهایی است که در جای جای تفسیر فی ظلال مشهود است و این تکرار و تاکید، در جهت تثبیت این باور در مخاطبان است که با این انتظار قرآن را بخوانند که کتاب دیروز و امروز و فردای انسان است.

۴.۱.۵ - ثبات و اصالت وحی


نویسنده تفسیر (فی ظلال القرآن) در تعیین نسبت میان خرد انسانی و وحی الهی می‌نویسد:
(… و این می‌طلبد که دین خدا دارای حقیقتی ثابت باشد تا عقل بشری در تمام دست آوردهای خود به آن رجوع کند و با آن میزان بسنجد و صحیح را از نا صحیح باز شناسد، این سخن نادرست است که (دین خدا همواره همان فهم انسان از دین است)! نادرستی این پندار بدان جهت است که اساسی‌ترین قاعده دین را که همان وجهه ثبات و واقع بینی و واقع نمایی آن است مخدوش می‌سازد و دستخوش فراز و نشیبهای فهم بشری می‌داند به گونه‌ای که دیگر اصلی ثابت برای دین نمی‌ماند! کسانی که چنین پندارند، پندارشان با سخن کسانی که اساسا دین را ساخته فکر انسان می‌دانند و وحی را منکرند، تمایز چندانی ندارد! زیرا نتیجه‌ای همسان دارد.)
وی با این که برای عقل در فهم پیام وحی و معارف دین ارزش والایی قایل است اما از خردگرایی مطلق و عقل محوری، سخت گریزان است و با صراحت هرچه تمامتر تفسیر قرآن براساس پیش فرض‌ها ی عقلی را رد می‌کند، چه پیش فرض‌ها از نوع مقولات منطقی و فلسفی و مباحث عقلی محض باشد و چه آمیخته‌ای از تجربه و عقل! او عقل را شاگردی شایسته می‌داند که در برابر معلم وحی، حق پوشیدن کسوت استادی و نشستن بر کرسی قانون گذاری ندارد.

۴.۱.۶ - نفی تسامح دینی


در نگاه نگران سید قطب، تسامح و تساهل دینی که ره آورد نفوذ فرهنگ غرب و القائات خاورشناسان غیرمسلمان می‌باشد، چیزی است که دین و وحی را از اصالت و محتوا تهی می‌سازد و هرگز نباید حتی کوچکترین دستور و معرفت دینی را از سرتسامح دینی و جلب نظر دین ناباوران کنار نهاد، او می‌نویسد: (یکی از مقتضیات ختم شریعت همان است که می‌فرماید: «فاحکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم عما جاءک من الحق» یهود برای پذیرش اسلام پیش شرطهایی قایل شدند ولی این آیه به صراحت هرگونه پیش شرطی را جهت پذیرش ایمان نفی کرده است و رضایت نداده است که برای متمایل ساختن گروهی به ایمان، از بخشی باورهای دین دست برداریم.)
سیدقطب به شدت درباره نقش خاورشناسان و مستشرقان در به تسامح کشاندن مسلمانان و سست کردن باورهای آنان و تفکیک در قلمرو اعتقادات ایشان، هشدار داده و کسانی چون (مونتگمری وات) را مبلغان تزویر می‌داند که برای ویران سازی اسلام از دری دیگری وارد شده‌اند و ضمن ارج گذاری به اصل اسلام، تلاش می‌کنند که آن را از درون تهی سازند.
سید قطب در نقد آرای مونتگمری وات می‌نویسد:
(او به ما پیشنهاد می‌کند که باید تمدن غرب را به ناگزیر پذیرا شویم و توصیه می‌کند شما مسلمانان در مورد فرهنگ خویش باید به گونه‌ای رفتار کنید که اصل دستاوردهای علمی و متدلوژی غرب را دریافت کرده و قرآن را براساس آن دریافتها تصحیح نمایید.
مونتگمری می‌گوید، مسلمانان با حفظ اعتقاد به حقانیت قرآن باید بپذیرند که برخی از مطالب غیر مهم و ثانوی آن اشتباهات انکارناپذیری دارد! )
چنانکه پیداست مشکل مستشرقانی چون مونتگمری این است که قرآن را همسان تورات و انجیل تحریف شده، نگریسته‌اند و بی آنکه در آن به پژوهش و ادراک پردازند، چشم بسته درباره آن، همان نسخه را نوشته‌اند که برای کتابهای مقدس خود!

۴.۱.۷ - ادراک مفاهیم در عمل


سید قطب، فقه دین و درک معارف وحی را در فضای راکد و در رواق‌های بسته آرای نظری صرف، قابل دستیابی نمی‌داند و بر این نکته اصرار می‌ورزد که درک صحیح از دین تنها در میدان عمل و جهاد و حضور و سازندگی میسر است و بس.
وی بر اساس این بینش، بیان ویژه‌ای در تفسیر آیه ۱۲۲ سوره توبه دارد، آنجا که خداوند می‌فرماید: «و ما کان المؤمنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون؛ ضرورت ندارد که همه مؤمنان (برای جهاد) کوچ کنند، پس چرا از هرگروهی عده‌ای کوچ نمی‌کنند تا تفقه در دین نمایند و آنگاه که بازگشتند قومشان را از نافرمانی پروردگار برحذر دارند.»
وی در تفسیر این آیه می‌نویسد: (آنچه به نظر من می‌رسد این است که دعوت کوچ کردن، دعوت برای حرکت به سوی میدان جهاد است و مؤمنان در این حرکت و در این میدان به درک حقایق دین نایل می‌شوند، آنان که برای جهاد خروج می‌کنند، سزاوارترین مردم برای درک مفاهیم دین هستند، زیرا بسیاری از اسرار و معانی دین بر ایشان آشکار می‌شود، اما آنان که (قاعد) و راکد و زمین گیر بوده‌اند، نمی‌توانند بسیاری از واقعیتها را شاهد باشند و باید از اهل حرکت و تلاش، کسب فهم کنند.
شاید برخی گمان کنند که موضوع، عکس چیزی است که گفتیم، زیرا به طور معمول کسانی که بر جای می‌مانند و حرکت و قیام ندارند فرصت بیشتری برای تحصیل و تامل می‌یابند! ولی تجربه نشان داده است که عناصر راکد و بی تحرک نمی‌توانند درک عمیق و صحیحی از دین داشته باشند، هرچند وقت زیادی برای مطالعه بگذارند. حقایق دین بر کسی آشکار می‌گردد که پویا و تلاشگر در صحنه جهاد و عمل باشد نه برای آنان که درکتابها غرقند و در زاویه اوراق، اعتکاف گزیده‌اند! )
نویسنده (فی ظلال القرآن) تاکید دارد که ما زمانی می‌توانیم فهم درستی از معارف دین و احکام شریعت داشته باشیم که آنها را مورد عمل در متن جامعه قرار دهیم و در میدان جامعه به آزمون بگذاریم و به قوانین شریعت حاکمیت بخشیم. اما اگر حاکمیت و قوانین جامعه غیراسلامی باشد و میان نظریه پردازان دینی و میدانهای اجتماعی و کاربرد نظریات فاصله افتاده باشد، هرگز نمی‌توان انتظار پویایی در فهم دین و تحول فقه و فقاهت داشت. او می‌نویسد: (فقه اسلامی در خلا و در تنهایی و فراغت عالمان شکل نگرفته است و به همین دلیل نمی‌تواند در خلا زندگی کند و نمی‌تواند به دور از جامعه و میدان بروز و ظهور قابل فهم باشد. فقه در رویارویی و مواجهه با واقعیتها و نیازهای جامعه اسلامی تکون یافته است و در این حضور و پاسخگویی است که می‌تواند رشد کند و متحول شود.)

۴.۱.۸ - پیش فرضهای کلامی


سید با پیش فرضهای و پیش فهم‌های اشاعره و معتزله به سراغ تفسیر قرآن نمی‌رفت، بلکه تلاش می‌کرد اصول جهان بینی و عقیده خود را از قرآن دریافت کند، بی آنکه خود را اسیر پیش فرضهای کلامی معروف کند، او می‌گفت:
(بنابراین پیش فرض‌هایی وجود ندارد که ما بخواهیم قرآن را با معیار آن ارزیابی کنیم، بلکه این قرآن است که ما ابتدا احکام و معارف را از آن می‌گیریم، و افکار و عقاید خویش را براساس آن ارزیابی می‌کنیم، که روش صحیح هم همین است.)
[۲۳] سید قطب، خصایص التصویر الاسلامی ومقوماته، ص۱۶.

او درجایی از تفسیرش با اشاره به اختلافات مذاهب کلامی و تاثیر فلسفه یویانی بر آنها، موضع خویش را به روشنی بیان می‌کند:
(مساله جبر و اختیار بین اهل سنت و معتزله و مجبره و مرجئه مورد اختلاف بسیار قرار گرفته، فلسفه و منطق یونان و الهیات مسیحی هم در این جدال‌ها وارد شده است، بگونه‌ای که این مساله واضح در اعتقادات اسلامی، به مساله‌ای پیچیده و بغرنج مبدل شده است. اگر این مساله مستقیما از قرآن گرفته می‌شد و به همان روش واقع گرایانه قرآنی به آن پرداخته می‌شد، این همه نزاع و جدال پیش نمی‌آمد و این همه پیچیدگی ایجاد نمی‌شد…
او درباره برخی تاویلهای نادرست مربوط به مبهمات قرآن و امور غیب می‌نویسد:
(سبب این تاویل‌ها آن است که آنان با پیش فرض‌های ذهنی خودشان، که از غیر قرآن گرفته‌اند به سراغ قرآن رفته و می‌خواسته‌اند قرآن را با همان پیش فرض‌ها و پیش فهم‌ها تفسیر کنند…
راه درست در فهم و تفسیر قرآن و فهم جهان بینی اسلامی این است که انسان تمام پیش فهم‌ها و پیش فرض‌ها را از ذهنش پاک کند، و با قرآن بدون هیچگونه پیش فرضی روبرو شود واحکام و معارف همان گونه که قرآن و حدیث تصویر می‌کنند دریافت کند. چنین کسی قرآن را براساس پیش فرض‌های خود ارزیابی و تفسیر نمی‌کند، و چیزی را که قرآن اثبات کرده نفی یا تاویل نمی‌کند! وچیزی را که قرآن نفی کرده اثبات نمی‌کند، چنین کسی می‌تواند از عقل و تجربه خود برای تفسیر استفاده کند…)
سید اضافه می‌کند:
(طبیعت حال مسلمانان همین است، آنان اما درعین حال، نص قرآنی را تاویل می‌کنند تا با پیش فرض‌های آنان هماهنگ گردد…)
با این همه او اعتراف می‌کند:
(من خودم را تبرئه نمی‌کنم، در نوشته‌های سابق، و نیز در جلدهای پیشین فی ظلال پایبند برخی از پیش فرض‌ها بوده‌ام، که امیدوارم در آینده جبران کنم.)

۴.۲ - پیش فهم‌ها در تفسیر المیزان


تفسیر المیزان با بینش و روش خاصی که در تفسیر قرآن به کار گرفته است، در شمار بهترین تفاسیر قرن چهارده قرار دارد و این داوری تنها از آن عالمان امامی نبوده است، بلکه دیگران نیز به این واقعیت اعتراف داشته‌اند.
نویسنده کتاب اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر می‌نویسد:
(درباره تفسیر المیزان همان چیزی گفته می‌شود که درباره تفسیر کشاف گفته شده است، زیرا تفسیر کشاف بهترین تفسیر بود، اگر عقاید معتزله در آن مطرح نمی‌شد و تفسیر المیزان هم بهترین تفسیر عصر حاضر بود، اگر نویسنده اش دارای اعتقادات شیعی نبود! )
نویسنده یادشده با تمام تمجیدهایش از تفسیر المیزان و اذعان به این که علامه طباطبایی آرای فلسفی و فرضیه‌های علمی و مکاشفات عرفانی را بر قرآن تحمیل نکرده و پیش فرض‌های ناروایی را در تفسیر به کار نگرفته است، با این حال، ردیه‌ای بر تفسیر المیزان دارد که ملاحظه آن شگفت انگیز و عبرت آموز است و ناخواسته مایه تایید می‌باشد. او می‌نویسد:
(این تفسیر بر مبنای عقیده امامیه است و روش آن همان روش می‌باشد و شاید همین نکته ما را از بحث درباره آن بی نیاز سازد.)
به هرحال اهمیت این تفسیر، دلیل موجهی است برای تامل بیشتر نسبت به نگرش‌ها و مبانی و پیش فرض‌های نویسنده آن، که تاثیری به حق در تکون تفسیر المیزان داشته است.

۴.۲.۱ - شخصیت علامه‌طباطبایی


چنانکه پیش تر یاد شد، آگاهی اجمالی از شخصیت نویسنده می‌تواند مفید باشد.
علامه سید محمد حسین طباطبایی در سال ۱۲۸۱ هـ. ش در تبریز تولد یافت و در سال ۱۲۹۷ به تحصیل علوم دینی روی آورد و در طول هفت سال، صرف، نحو، معانی، بیان، سطح فقه و اصول، منطق، فلسفه و کلام را فرا گرفت، در سال ۱۳۰۴ عازم نجف شد و در آنجا ضمن تحصیل، شش رساله در موضوعات فلسفی به رشته تحریر درآورد.
درسال ۱۳۱۴ به زادگاه خویش بازگشت و در مدت بیش از ده سال، نه رساله در زمینه اثبات ذات، اسماء و صفات، افعال و ولایت و نبوت تدوین کرد.
درسال ۱۳۲۵ از تبریز به قم هجرت کرد و به تدریس و تحقیق و تدوین همت گماشت و بیش از دوازده اثر به یادگار گذاشت که تفسیرالمیزان در بیست مجلد مهمترین آنهاست. علاوه بر تفسیر المیزان، دیگر آثار علامه، از دو ویژگی اتقان و استواری علمی و همچنین کارآیی و سازندگی فکری و اجتماعی برخوردار بود مانند اصول فلسفه و روش رئالیسم که نظر به تحکیم بنیادهای عقیدتی نسل معاصر و افشای اندیشه‌های ماتریالیستی داشت.
علامه علاوه بر تدوین کتابهای ارزنده، شاگردان ارزشمندی را پرورید که هرکدامشان منشا برکات بزرگ فرهنگی و اجتماعی بوده وهستند. او با همه این افتخارات در سال ۱۳۶۰ به لقای الهی پیوست.

۴.۲.۲ - رسالت دین از نگاه علامه


نوع برداشت مفسر از رسالت دین و کارآیی آن، در حقیقت، عقیده او درباره محدوده قلمرو نظارت و دخالت وحی در زندگی انسان است. و مفسر با این عقیده و پیش فهم است که به جستجو در معارف قرآن می‌پردازد و انتظارهای خود را از آن می‌جوید.
علامه، دین را حقیقتی فعال، سازنده و مؤثر و حاضر در همه ابعاد زندگی مادی و معنوی می‌داند و نه آداب و رفتار تشریفاتی و اعتباری.
وی در برخی از آثار خود بدین نکته تصریح کرده و می‌نویسد:
(آنچه از افکار اروپائیان تراوش می‌کند و تاحدی تعلیمات ناقص دست خورده خودمان آن را تایید می‌کند! این است که یک سلسه اعمال تشریفاتی است که پس از مرگ انسان را خوشبخت می‌سازد… و در هر صورت مشکلات زندگی را باید از راه دانش و مصلحت زمان حل کرد، نه از راه دین و منطق تقلیدی که یادگار عهد اساطیر است! )
[۲۹] طباطبایی، محمد حسین، اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر، ص۷۷.

او درمجالی دیگر خود به تعریف رسالت و کاربرد دین می‌پردازد و با صراحت اعلام می‌دارد که دین از نظر منطق قرآن، یک روش زندگی اجتماعی است که هم نظر به سعادت و تامین حیات دینوی دارد و هم نظر به سعادت اخروی. و نظر به این که حیات انسان یک حیات متصل است، هرگز این دو جنبه از یکدیگر جدا نیستند.
[۳۰] طباطبایی، محمد حسین، اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر، ص۸۰.

در نظر علامه، دین و قرآن فقط عهده دار حل مشکلات روحی و روانی و تعیین نوع ارتباط انسان با خدا نیست، که به ابعاد نیازها و مشکلات زندگی اجتماعی نظر نداشته باشد و نوع روابط اجتماعی و حکومت به طور کلی به خود انسان و سلیقه و دلخواه او وانهاده شده باشد.

۴.۲.۳ - ابعاد اجتماعی پیام وحی


علی رغم تلاش تجدد گرایان برای مبهم شمردن وجهه اجتماعی اسلام و ادیان آسمانی و سعی آنان در منحصر ساختن دین به زندگی فردی و خلوت تنهایی انسانها، علامه معتقد است که:
(بدون شک اسلام تنها دینی است که با صراحت بنای دعوت خود را بر اجتماع گذاشته و در هیچ یک از شؤون خود امر اجتماع را به اهمال واگذار نکرده است… اسلام همه افکار خود را در قالب اجتماع ریخته و روح اجتماعی را تا آخرین حد ممکن درآن دمیده است.)
[۳۱] طباطبایی، محمد حسین، روابط اجتماعی در اسلام، ص۱۱.

علامه با این پیش فهم و انتظار از دین به تفسیر کلام الهی و تبیین مرکز تابش معارف اسلامی روی آورده و به همین دلیل است که ابعاد اجتماعی و کاربردی در آن نمودی به سزا یافته است و در مواردی تصریح دارد که مسلمانان باید برنامه زندگی اجتماعی خویش را از قرآن بگیرند و بر اساس آن، اجتماع اسلامی را بسازند.
[۳۲] طباطبایی، محمد حسین، روابط اجتماعی در اسلام، ص۱۴.


۴.۲.۴ - قوانین ثابت و متغیر در قرآن


علامه طباطبایی در تبیین چگونگی پایداری احکام و قوانین قرآن، با وجود تغییر و تحول شرایط و نیازهای بشر در طول زمان، بر این باور تاکید دارد که آئین اسلام و نیز قرآن نظر به گروه و جمعیت و نسل خاصی ندارد، بلکه در تعلیم و تربیت خاص خود، (انسان طبیعی) را مورد توجه قرار داده است، انسانی که فطرت خدادادی را داشته و شعور و اراده او پاک باشد و با اوهام و خرافات لکه دار نشده باشد، واین فطرت هر جا و در هر زمان که وجود داشته باشد، نیاز یکسانی دارد.
[۳۳] طباطبایی، محمد حسین، اسلام و احتیاجات واقعی هرعصر، ص۳۵.

علامه در مجالی دیگر تصریح دارد که احکام ثابت به جنبه طبیعی انسان توجه دارد، اما در جامعه اموری هم هستند که تغییر می‌پذیرند، چنانکه مثلا در جوامع گذشته، موضوع (راه) قوانین زیادی نداشت و هر کس می‌خواست می‌توانست از هر راهی پیاده یا سواره برود ولی امروز برای راهها قوانین بسیاری وضع کرده‌اند، مسائل تربیتی و اخلاقی و اجتماعی در برخی موارد، از نظر مصداق و روش و مفهوم تغییراتی پیدا می‌کنند که دین با توجه به آن تغییرات باید نظر بدهد. بخش اول که ثابتها هستند، همان چیزی است که دین و شریعت نام می‌گیرند و بخش دوم مقرراتی است که زیر نظر پیامبر یا جانشینان شایسته او در شعاع مقررات ثابت دین و به حسب مصلحت وقت و مکان تبیین و تعریف می‌شود.
[۳۴] طباطبایی، محمد حسین، اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر، ص۴۳.

وی ضمن نگاهی دقیق به چگونگی تکامل جوامع اسلامی، به پاسخگویی برخی شبهات در زمینه ثبات برخی باورهای دینی و نسبت آنها با تحولات اجتماعی پرداخته و می‌نویسد:
(ممکن است گفته شود که اگر روش اسلام، روشی فراگیر و ناظر به همه نیازهای زندگی است، باید تحول را بپذیرد چه این که اگر نپذیرد، مایه رکود جامعه و مانع تحول و تکامل آن می‌شود! …
درپاسخ باید گفت: علوم و معارف انسان بر دو گونه‌اند، برخی متحولند مانند دانشهای مربوط به صنعت و آنچه به جنبه مادیت زندگی مربوط می‌شود و برخی ثابتند؛ مانند آنچه به معارف الهی (هستی شناسی و جهان بینی، اخلاق و…) باز می‌گردد… و خلاصه این که جامعه بشری برای سیر در مسیر کمال و تعالی، نیازمند آن نیست که در همه ابعاد هر روز متحول و دگرگون شود، بلکه این تحول در جنبه صنایع و تجربیات بشر صورت می‌گیرد و اسلام هم با این تحولات هیچ ناسازگاری ندارد…
بلی اگر این تحول در ابعاد اعتقادی و اخلاقی همراه با تغییر اوضاع اجتماعی و شرایط محیطی تصویر شود بگونه‌ای در پرتو تغییر زمان، حسن و قبح و خوب و بد و شایسته و ناشایست و عدل و ظلم جایشان عوض شود! این تصویری است که مبتنی بر نسبیت علوم و آرای انسانی است و لازمه آن این است که اصولا حق و باطل و خیر و شر، امور نسبی و اضافی باشند و نه امور حقیقی و در نتیجه معارف اصولی دین هم مانند اعتقاد به مبدا و معاد و ارزش عدل باید اعتباری و نسبی باشد! درحالی که این ادعا باطل و غیرقابل پذیرش است.)
در ادامه همین بحث، علامه ضمن تاکید بر جنبه‌های ثابت دین می‌نویسد:
(اما احکام جزئی که نظر به حوادث جاری دارد و در جریان زمان شکل می‌گیرد و تغییر می‌یابد مانند احکام اقتصادی و مسایل نظامی و دفاعی و روشهای تسهیل ارتباطات و مواصلات و انتظامات شهری و… اموری است که به اختیار دولتمردان و اداره کنندگان جامعه وانهاده شده است و البته در اعمال این اختیار، مصالح کل جامعه و جنبه مشاوره با مسلمانان رعایت می‌شود. بلی این احکام و مسایل جزئی با تغییر زمان، تغییر می‌یابد و بر پایه مصالح و امکانات می‌چرخد.)

۴.۲.۵ - قلمرو حضور دین در زندگی


چنانکه یاد شد از جمله عناصر تشکیل دهنده پیش فرض مفسر از متون الهی نوع انتظار آنان از دین و بینش آنان درباره میزان حضور دین درحیات فردی واجتماعی انسان است.
علامه در ذیل آیه «ونزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء» می‌نویسد:
(ازآن جهت که شان قرآن، هدایت همه انسانها است، ظاهر این است که اگر خداوند فرموده است قرآن بیان همه چیز می‌باشد، منظور، همه چیزهایی باشد که مردم در زمینه راهیابی به هدایت، بدان نیازمندند، مانند معارف مربوط به مبدا و معاد و اخلاق ارزشمند و برنامه‌های الهی و قصاص و مواعظ، … لکن در روایات این تعبیر وجود دارد که در قرآن، علم گذشته و حال و آینده تا روز قیامت، نهفته است.
این روایات بر فرض صحت، مدعی نیست که این مسایل از ظاهر الفاظ قرآن استفاده می‌شود، بلکه بیان این حقایق می‌تواند اعم از دلالت لفظی و دلالت اشاری باشد. و چه بسا در فهم دلالتهای اشاری قرآن، فهم متعارف، نه مخاطب باشد و نه مفید.)

۴.۲.۶ - بارزترین پیش فهم علامه


یکی از مبنایی‌ترین پیش فهم‌ها و پیش فرض‌های علامه در کار تفسیر، این است که به استناد آیات مکرر، قرآن را مبین می‌داند، یعنی معتقد است که قرآن هم دارای مفاهیم و ظاهر روشن است و هم روشن گر است. زیرا رسالت اصلی قرآن روشن گری است و چیزی که می‌خواهد غیر را روشن سازد، می‌بایست درمرحله نخست روشن گر خود باشد ـ و به تعبیر دیگر کتابی که خود دارای ابهام و نیازمند به روشنگری از برون باشد، چگونه می‌تواند بیان گر غیر باشد و ابهام از دامان مباحث بیرون بزداید!
این باور سبب شده است که علامه بهترین روش تفسیر قرآن را، تفسیر قرآن به قرآن بداند، وی می‌نویسد:
(یکی از شگفتیهای قرآن این است که هیچ آیه‌ای از آیات آن، بی نتیجه و فاقد بازدهی لازم نیست، هرگاه آیه‌ای با آیه دیگر دارای نوعی ارتباط باشد و با هم مورد مطالعه قرار گیرند، حقایق جدیدی از آن به دست می‌آید و سپس آیه سومی هم آن را تصدیق می‌کند، این ویژگی قرآن است… اما این راه، متروک و بی رهگذار مانده است، اگر مفسران از این راه می‌رفتند، اکنون دریاهای زلال معارف و گنجینه‌های مفاهیم قرآنی بسیاری در اختیار داشتیم.)
این بینش باعث شده است تا علامه با انتظار خاصی به سراغ فهم و تفسیر قرآن برود، با انتظار دریافت مفاهیم اصولی از متن قرآن، اما نه تنها از یک آیه، بلکه از مجموع معارف و پیامها و آیات. و البته این چیزی است که برای قشریان و سطحی نگران و نا آشنایان با فرهنگ وحی، کار آسانی نیست، زیرا شناختن مرز تفسیر به رای و دریافت واقعی مراد وحی، خود مهمترین سخن در تفسیر قرآن و پر رمز و رازترین جنبه آن است.
باید یادآور شد که سخن علامه در تفسیر قرآن به قرآن به معنای بی نیازی شریعت، از سنت و رهنمودهای پیامبر و معصومین (علیه‌السّلام) نیست و وی معتقد است که در اصل، این شیوه بدیع و شگفت، همان شیوه‌ای است که اهل بیت (علیه‌السّلام ) به کار گرفته‌اند و در عمل، آن را به شاگردان خود آموزش داده‌اند.
بررسی چگونگی نسبت قرآن با قرآن و با تعالیم پیامبر و معصومین (علیه‌السّلام) از دیدگاه علامه، نکته‌ای است که پژوهش آن نیاز به مجالی دیگر دارد و از دایره این بحث بیرون می‌باشد.

۵ - عناوین مرتبط



آشنایی با تفاسیر (کتاب)؛ آثار تفسیر تابعین

۶ - پانویس


 
۱. القس فهیم عزیز، علم التفسیر.
۲. فرهنگ جامعه شناسی، ترجمه حسن پریان، ص۱۷۶.
۳. القس فهیم عزیز، علم التفسیر، ص۱۱۵.
۴. القس فهیم عزیز، علم التفسیر، ص۹۸.
۵. علم التفسیر، ص۹۸.
۶. لاریجانی، صادق، ص۴۵، نقد و نظر شماره سوم و چهارم.
۷. لاریجانی، صادق، ص۴۹، نقد و نظر شماره سوم و چهارم.
۸. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۱، ص۱۵، بیروت، دارالشروق.
۹. سید قطب، آینده در قلمرو اسلام، ترجمه سید علی خامنه‌ای، ص۱-۳.
۱۰. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۱، ص۳۰.
۱۱. سید قطب، ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی، ص۱۱۴.
۱۲. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۱۲۱.    
۱۳. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۲، ص۸۴۲.    
۱۴. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۲، ص۸۴۲.    
۱۵. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۴۲۲.    
۱۶. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۷۶۱.    
۱۷. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۲، ص۸۰۷.    
۱۸. مائده/سوره۵، آیه۴۸.    
۱۹. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۲، ص۹۰۲.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۲۱. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۷۳۴.    
۲۲. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۰۰۶.    
۲۳. سید قطب، خصایص التصویر الاسلامی ومقوماته، ص۱۶.
۲۴. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۲۲۶.    
۲۵. سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۷۳۰.    
۲۶. فهد الرومی، اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج۱، ص۲۴۹.    
۲۷. فهد الرومی، اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج۱، ص۲۴۸.    
۲۸. فهد الرومی، اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج۱، ص۲۵۰.    
۲۹. طباطبایی، محمد حسین، اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر، ص۷۷.
۳۰. طباطبایی، محمد حسین، اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر، ص۸۰.
۳۱. طباطبایی، محمد حسین، روابط اجتماعی در اسلام، ص۱۱.
۳۲. طباطبایی، محمد حسین، روابط اجتماعی در اسلام، ص۱۴.
۳۳. طباطبایی، محمد حسین، اسلام و احتیاجات واقعی هرعصر، ص۳۵.
۳۴. طباطبایی، محمد حسین، اسلام و احتیاجات واقعی هر عصر، ص۴۳.
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۱۸.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۱۲۱.    
۳۷. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۲۴.    
۳۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۷۳.    


۷ - منبع


سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «انتظار از قرآن در تفاسیر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۰۶.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.